جای خالی "آهنگ برنادت"!؟
انقلاب که شد، اوضاع و احوال فیلم ها و سریال های ایرانی دچار تغییر و تحول اساسی شد. علاوه بر این ها تلویزیون سیاست های خود را کلا تغییر داد و سعی کرد در عوض نمایش فیلم ها و سریال های "سکسی" و "کاباره ای"، فیلم ها و سریال هایی که اخلاق مردم را خوب می کنند به معرض نمایش بگذارد.
با این حساب بود که مردم حاضر در سال های اول انقلاب دو فیلم "محمد رسول الله" و "آهنگ برنادت" را بارها و بارها تماشا کرده و از این تماشا نهایت لذت را بردند.
پخش "محمد رسول الله" برای سال های طولانی ادامه یافت، اما مسئولین و متولیان اموری که به غلط، "اهنگ برنادت" را مبلغ مسیحیت و نه اخلاق می دانستند، ترجیح دادند که ما ایرانی ها را از تماشای این فیلم ماندنی و به غایت تاثیر گذار محروم نمایند.
"اهنگ برنادت" از همان اول تکلیف خود را با تماشاگران مشخص کرده و خیلی ساده و خودمانی "دوست ندارید، نگاهمان نکنید" می گوید.
این پیام با بیان " برای آن ها که به خدا ایمان دارند هیچ توضیحی لازم نیست و برای آن ها که به خدا ایمان ندارند هر توضیحی بی ثمر است" به تماشاگر منتقل شده و خیال او را تخت اینکه با یک فیلم مذهبی و اعتقادی سر و کار دارد می نماید.
فیلم روایتگر زندگی واقعی دختری که ادعای دیدن مریم مقدس را می کند، است و می خواهد به بیننده تلویزیونی یا تماشاگر سینما نشان دهد که خدا بیش از آنکه خود را به افراد دارای ظاهر مذهبی نشان دهد، در درون دل های پاکی که حتی ممکن است تعالیم مذهبی آنچنانی ندیده باشند، لانه می کند.
تمام فیلم در داستان ستیز و مبارزه کشیش ها و کلیسا، که ظواهری به شدت مذهبی دارند، با دختری روستایی که صادقانه ادعا می کند که مریم مقدس بر او نازل شده و با وی سخن می گوید، خلاصه می شود.
در انتهای فیلم، باطن بر ظاهر پیروز شده و کشیش ها و کلیسا با متوجه شدن این موضوع که با "از ما بهتران" سر و کار دارند و "برنادت" نیروی خود را از منبعی که هیچ ابوالبشری را یارای مقابله با او نیست، می گیرد، در برابر توانایی های کتمان ناپذیر او، در درمان مشکلات و بیماری های مردم دردمند و نیازمند کمک، سر تعظیم فرود می آورند.
شاید یکی از فرازهای فیلم در این باشد که برنادتی که شفادهنده بیماران، به حول و قوه الهی، شناخته می شود از درمان خود عاجز است و در برابر سوال "چرا اینگونه است!؟" با صداقت تمام عنوان می دارد که بانو به من " در این دنیا قولی به تو نمی دهم" را گفته است!
با این حساب، تماشای فیلم "آهنگ برنادت" می تواند به آدمی یادآور شود که نه تنها نباید از ظاهر افراد، به باطن آن ها پی برد، بلکه کسانی که مال و منال خود را خرج خدمت به خلق کرده اند، باید به مراتب بیش از آن هایی که برای دارایی ها و درآمدهای ملت کیسه درست و حسابی دوخته و از صدقه سر سادگی و ناآگاهی یا بیچارگی مردم به جاهای خیلی خوبی رسیده اند، دارای عملکرد "خدایی" شناخته شوند!
از این ها گذشته، کرونایی که در بردن آدم ها عادلانه تر رفتار کرده و بسیاری از انسان ها را بی توجه به سن و جنس و دین و مذهب و فرادستی و فرودستی شکار می کند، " انالله و اناالیه راجعون" را، که خیلی وقت بود خیلی ها فراموش کرده بودند، یادآور شده و با قرار گیری در جوار "برنادت"، معجونی از خوبی و بدی و حیات و ممات می سازد; معجونی که موجب می شود مردم بریده از دین و مذهب، مجددا به خود آمده و با فکر کردن به "دیدنی ها کم نیست" و "من و تو کم دیدیم!"، "فرهاد وار" سعی کنند بیش از عملکردی مشابه کرونا داشتن، به مثابه برنادت رفتار نمایند!
قطعا، تنها در این صورت است که می توانند از قرار گرفتن در زمره افرادی که تولستوی، نویسنده شهیر روسیه، به آن ها اشاره کرده است، قسر در بروند:
"جای تعجب است که جای خیلی از زنده ها را نمی توان با بعضی از مرده ها عوض کرد. من خودم شخصا چند نفری را می شناختم که با وجودی که می دانستند، راه همه شان به گورستان ختم می شود، سر راه از خود چند چشمه جالب به یادگار گذاشتند!"
پی نوشت: در شرایط فعلی و در حالی که کرونا همه مردم کشور ما را خانه نشین اجباری کرده است، به صدا و سیما اکیدا توصیه می شود که پخش فیلم هایی در مایه های "آهنگ برنادت" را در دستور کار قرار دهد. صدا و سیما نباید از هیچ اتفاق نافرخنده ای، که با نمایش های اینچنینی، احتمالا، اتفاق خواهد افتاد، واهمه داشته باشد، زیرا در حالی که هیچ کس با دیدن "آهنگ برنادت" مسیحی نخواهد شد، احتمال اینکه بعضی ها با دیدن این فیلم زیبا، فیلی که هوای هندوستان به سرش زده پیدا کنند و با گرفتن سراغی از سعدی و "بنی آدم اعضای یکدیگرند...." براستی آدم شوند، کاملا وجود دارد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.