انگار مردم با مسئولین و متصدیان امور لج کرده اند که هر چه آن ها گفتند، بر عکسش را انجام دهند!

در این باب کافی است نگاهی به ماجرای "کرونا" بیندازید تا متوجه منظور نگارنده گردید.

در حالی که مسئولین در باره ویروسی که به تازگی کل دنیا را بازیچه و ملعبه خود قرار داده است، "مراقبت های بهداشتی و درمانی را جدی گرفته، اما ترس و واهمه بیخود و بی جهت نداشته باشید" گفته اند، بیشتر افراد گوش به این حرف ها نداده و ترس و وحشت محیر العقول خود از ویروس را به جان دیگر آحاد جامعه هم انداخته اند!

یک نفر آنقدر نسبت به شستشوی دست ها با آب و صابون اقدام کرده که چیز زیادی از آنچه که زمانی دست نامیده می شد در بیرون از بدن ندارد!

دومی آنقدر در مصرف الکل و دیگر ضد عفونی کننده های الکلی افراط کرده که انگار گل او را در عوض خاک با الکل سرشته اند!

سومی همیشه و در همه مکان ها ماسک بر چهره دارد و به این مناسبت وقتی نیمه های شب از خواب برخاسته و دیگران را نیز بی خواب می کند، تمامی اهل و عیال را وحشت زده اینکه "کوکلاس کلان ها حمله کرده اند" می کند!

چهارمی در عوض اینکه همیشه دستمال همراه داشته و هنگام عطسه و سرفه از آن استفاده کند، از ترس اینکه ننگ و انگ داشتن کرونا را بر خود ناهموار!؟ سازد، عطسه خود را در نطفه خفه کرده و اصلا در هراس آبروریزی اینکه "محبوس شده" از سوراخی دیگر سر بر آورد به سر نمی برد!

نقدا و تا همینجای کار شرکت آب و فاضلاب نسبت به زیاد شدن عجیب و غریب مصرف آب هشدار داده و استفاده کنندگان از آب و صابون و آن هایی که خانه تکانی و شستشوی عید را، در حالی که میهمانی در کار نخواهد بود، جدی تر از سال های گذشته گرفته اند را دوباره به یاد "اب هست، ولی کم است" انداخته است.

قطعا، این تازه از نتایج سحر است و اگر ترس از کرونا همینگونه و تخت گاز جلو برود، بیم آن می رود که افسردگی های نشات گرفته از انزوای کرونایی گریبان شمار زیادی از افراد جامعه را گرفته و رویارویی و رودررویی اعضای خانواده هایی که راه چاره رفع و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی را در اینکه کمتر همدیگر را ببینند دیده بودند، تعداد طلاق های غیابی را به میزان غیر قابل باوری افزایش دهد!