بیشتر ما جمله معروف "لطفا قضاوت نکنید؟!" را شنیده ایم اما احتمالا از میانمان کمتر کسی پیدا می شود که به دنبال یافتن دلیل این امر بوده باشد.

قطعا چون در بسیاری از مواقع لازمه قضاوت سرک کشیدن در حال و احوال خصوصی مردم و سر درآوردن از نحوه گذران زندگی ایشان است,قضاوت را تنها می بایست سزاوار و شایسته آنی که شغل قضاوت داشته و قاضی نام دارد دانست.

برای مثال از آنجا که قضاوت هایی همچون "جوانان این دوره شرم و حیا ندارند" و "پسر و دخترهای این روزگار آبرو را خورده و احترام را قورت داده اند" احتیاج دارند که چهار چشمی مراقب دو نوجوان یا جوان غیر همجنس بوده و مدام با هم بودن ایشان را رصد نماییم , بد می بینیم که ملزومات قضاوت در باره نوجوانان و جوانان همسایه و یا هم محله ای را فراهم آوریم.

با این حال دلیل بد بودن قضاوت به مورد یاد شده خاتمه نیافته و از آنجا که بسیاری از ماجراها اصلا و ابدا آنطور که به نظر می رسد نیستند می بایست مورد قضاوت قرار نگیرند.

به عنوان نمونه بسیار احتمال دارد که پسر و دختری که به تازگی مدام با هم دیده می شوند خواهر و برادر باشند و خواهر به دلایلی که تنها به خودش مربوط است وجود برادر را تا مدت های مدید لاپوشانی نموده باشد.

از طرف دیگر علم و فناوری پیشرونده دنیا و علاقه کم ما ایرانی ها به مطالعه علمی و کسب معلومات عمومی باعث می شود بسیاری از قضاوت های ما جز در نتیجه بی دانشی نباشد.

مثلا اگر شکم خانمی که یا مدتهاست طلاق گرفته و یا خیلی وقت است بیوه شده روز به روز بالا و بالاتر بیاید , بیشتری ها با فکر اینکه "بچه کس دیگری را در رحم دارد" انواع و اقسام تهمت ها را روانه وی خواهند نمود.

در این باب اینکه بچه مال کس دیگری است درست است اما این امکان کاملا موجود است که تولید فرزند در جایی دیگر صورت گرفته و رحم "متهم" فقط به عنوان جایگاه موقت طفل به اجاره پدر و مادر او در آمده باشد.

متاسفانه نگارنده بدرستی اطلاع از اینکه طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران افراد بیوه یا مطلقه مجاز هستند که رحم خویش را برای تولید و تولد بچه دیگران اجاره دهند ندارد اما حتی در صورت غیر قانونی بودن این کار شایسته نیست که به آنانی که به دلیل نیاز مادی یا برآوردن احتیاج عاطفی زن و شوهری از اقوام و قوم و خویش ها که بچه دار نمی شوند بار دار می گردند به چشم زنان ولگردی که به علت بی خیالی یا عدم دسترسی به وسایل جلوگیری از حاملگی بچه دار می شوند نگاه کرد.

هر چند در مورد اخیر به شدت باید دانشگاه صدا و سیما مورد شماتت و نکوهش قرار گیرد که نه تنها با عدم اطلاع رسانی در باره علوم نو و بدیعی که می توانند مشکلات بسیاری از مردان و زنان نازا را حل نمایند مسایل ایشان را کماکان لاینحل قلمداد می کند بلکه با باز نکردن چشم و گوش مردم معمولی کاری می کند که قضاوت های عموم ایشان جز بر همان پاشنه سابق نچرخد!!!؟