بنر تقدیر و تشکر از "کاسب نمونه" در سر در مغازه نصب شده و با شدت و حدت هر چه تمامتر "دیگر نمایی" می کرد.

از آنجا که استانداردهای وزارت بهداشت مانع ممیزی واحدهای صنفی نمونه نمی شود وارد مغازه شده و ضمن پرسیدن سوالات پر شمار بدون جواب، سر از یخچال های بی دماسنج در آوردم.

"کاسب نمونه" در جواب سوال "چرا یخچال های شما دماسنج ندارند؟"، پاسخ "بیست سال است کاسب این محله ام و در این مدت هیچ کس چنین چیزی را از من نخواسته است" را داد.

در اینکه وزارت بهداشت در انجام وظایف محوله خود کوتاهی کرده و متصدی یک واحد صنفی که به فروش خوار و بار اقدام می نماید را مستحضر اینکه کلیه مواد غذایی فساد پذیر باید در یخچال ها و فریزرهای دارای دماسنج قابل رویت نگهداری شود، نکرده است، تردیدی وجود ندارد.

با این حال، جای این ابهام وجود دارد که آیا شهرداری ها در هنگامی که حکم به "نمونه" بودن یک واحد صنفی مرتبط با مواد غذایی می دهند، این "مهم"( شاید هم "بی اهمیت"!) را با استعلام از وزارت بهداشت صورت می دهند یا وفق اعتقاد راسخ بر "بهداشت که مهم نیست"، نحوه مواجهه فروشنده با مشتری و فروش به قیمت کالاها و اجناس را تنها شروط لازم و کافی برای "نمونه" قلمداد کردن یک واحد صنفی مرتبط با مواد غذایی می دانند.

این موضوع از آنجا بیشتر اهمیت دارد که وقتی کاسبی که درب مغازه اش را برای ورود مشتری باز گذاشته و در طبقه دوم مغازه به خواب ناز فرو رفته است، ادعای "الان وقت آمدن نبود و شما نباید این موقع روز!!؟ مزاحم خواب و استراحت من می شدید" را مطرح می سازد، به احتمال قوی به پشتوانه مسایل حاشیه ای، که برای شهرداری ها از اصل مهمتر می نمایند، حکم به "نمونه" بودن واحد صنفی مرتبط با مواد غذایی داده و مشتریان را به فکر "ببین بقیه چطورند!؟" انداخته است.

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد