مردم با پخش اعترافات تلویزیونی موافقند!؟
آقای رحمانی فضلی از صدا و سیما خواسته اند اعترافات سرکردگان اعتراضات اخیر را برای مردم پخش نماید تا آن ها را مطلع اینکه کشورهای خارجی تا چه حد برای سرزمین ما نقشه کشیده و در این راه تا کدامین اندازه جلو رفته اند گرداند.
با این حال، به نظر می رسد که اگر در کشور رفراندومی برگزار شود بیشتر مردم، بر اساس سابقه ای که از پخش چنین اعترافاتی در ذهن دارند، نسبت به قضیه، به اندازه وزیر کشور، روی خوش نشان ندهند.
اگر بخواهیم صادقانه و به دور از حب و بغض به ماجرا نگاه کنیم، باید پذیرای این نکته باشیم که کسی که حاضر می شود در برابر دوربین صدا و سیما بنشیند و صادقانه به سوالات مطروحه پاسخ دهد، انجام این مهم را به یکی از دو دلیل زیر در دستور کار قرار می دهد:
الف- واقعا و از صمیم قلب پشیمان شده و می خواهد با بیان حقایق و واقعیت ها، باری از گناهان و خطاهای بر دوش خود بردارد.
ب- طرف از ترس و هراس مجازات های سنگین تن به همکاری داده و به گمان اینکه شرایط زندان را برای خود سهل تر خواهد نمود لب به اعتراف خواهد گشود.
ناگفته پیداست که مورد اول نمی تواند چند روزه رقم بخورد و تنها آدم هایی که با چند ماه آب خنک خوردن، بادی به کله شان می خورد و فکرشان باز می شود به نتیجه "وقتی رفتار داخل زندانشان اینگونه است، ببینید بیرون از حبس با مردم چطور تا می کنند؟" می رسند.
قطعا، شماری از افراد "به نتیجه رسیده" حاضر خواهند شد با پی بری به دروغ هایی که بهشان گفته شده، راستی پیشه ساخته و مردم را از دام های سر راه آگاه نمایند.
علیرغم این موضوع، ذکر این نکته کاملا ضروری است که افرادی که با گذر چند روز سره را از ناسره تشخیص می دهند، در شرایط بیرون زندان هم به اندازه کافی فرصت داشتند که فکر و ذکرشان را متوجه واقعیت های موجود نموده و قادر به تشخیص درست و غلط زندگی گردند.
به این ترتیب اعترافات آدم هایی که به سرعت نور از راه رفته پشیمان شده و "من حرف می زنم" می گویند، مردمی که در دل "حضرت رسول هم با این سرعت و شدت و حدت افراد ناباب را به راه راست هدایت نمی فرمودند!" را بر زبان می آورند را قانع واقعی بودن فرمایشات و بیانات معترفین نخواهد نمود.
ب- آن هایی که از هراس مجازات های سنگین تن به همکاری داده و می خواهند تا جایی که امکان دارد از مسئولین و متصدیان امور تخفیف بگیرند از صداقت دور بوده و ممکن است کارهای ناکرده را نیز در زمره کارهای کرده جا بزنند.
شاید این موضوع را خیلی ها "چه بهتر!" بگیرند. با این حال خطر این موضوع در این است که اگر اعتراف کننده روغن داغ ماجراها را زیاد کرده و مثلا آدرس دقیق بانک یا مرکز بهداشتی آتش زده شده توسط خود را قید نماید، هر آن امکان دارد حاضرین در صحنه پرده از واقعیت ماجرا برداشته و با نقل سینه به سینه یا موبایل به موبایل اتفاق روی داده، اعتماد مردمی از مسئولین و متولیان امور را از آنچه هست نیز کمتر نمایند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.