سرمایه گذاری با سرمایه دیگران؟!
آدم های اهل کار را می توان به دو دسته تقسیم کرد: آن هایی که می خواهند برای خودشان کار کنند و آن هایی که دوست دارند برای دیگران کار کنند.
کار کردن برای خود لذت های خاص خودش را دارد، زیرا شما حق دارید سیاست ها و استراتژی های خودتان را پیش بگیرید و در صورت پیروزی یا شکست "فقط کار خودم بود" بگویید.
کار کردن برای خود یک حسن دیگر هم دارد و آن این است که درآمد و عایدی فرد به هیچ وجه قابل مقایسه با یک "کارمند کوچولو" و کسی که برای دیگران کار می کند نخواهد بود.
با این حال، شاید به نظر برسد که کار کردن برای دیگران باید کار آن هایی که عرضه کار برای خودشان را ندارند شناخته شود. واقعیت، قطعا، غیر از این است و ویژگی های رفتاری و خصوصیات اخلاقی برخی آدم ها ایجاب می کند که دور کار کردن برای دیگران را قلم بگیرند.
به عنوان مثال، آدم های دارای روحیه محافظه کارانه که ترجیح می دهند تصمیمات متخذه توسط ایشان تنها به خودشان و دست بالا به اهل و عیالشان آسیب برساند دوست دار اینند که کاری که انجام آن ده نفر، بیست نفر، پنجاه نفر، صد نفر و خیلی بالاتر از این تعداد را از هست و نیست ساقط می سازد را هرگز صورت ندهند.
از سوی دیگر، برای خود کار کردن محتاج ریسک پذیری است و لذا برخی آن را "دیوانگی" و گروهی آن را "هیجان انگیز" می دانند. در این باره می توان گفت که برای برخی از مردم زندگی روی یک خط صاف که آب باریکه ای به سوی درخت نیمه جان زندگیشان روانه کند حیاتی دوست داشتنی به حساب می آید و برای بعضی از مردم ارزش زندگی به اینکه مثل نوار قلب یک آدم زنده بالا و پایین های درست و حسابی داشته باشد مربوط می گردد.
با این حساب، نمی توان دوست داران هیچ یک از دو گروه یاد شده را مورد شماتت و خرده گیری قرار داده و با بی خیال "گروهی آن، گروهی این پسندند" شدن، "مثل من زندگی کنید" را روانه "شیوه انجام کار" ایشان نمود.
علیرغم این موضوع برای خود کار کردن و برای دیگران کار کردن یک تفاوت اساسی دارند و آن این است که در حالی که شما حق دارید با شپش موجود در جیب( به شرط اینکه مانع انتقال آن به دیگران گردید!) راهی بازار کار شده و به من ....... کار بدهید، بگویید، برای کار کردن برای خود باید سرمایه اندوخته ای که شما را قادر می سازد با کار نگرفتن هم بتوانید به مدت 6 ماه (بلکه هم بیشتر) چرخ زندگی خود و مستخدمینتان را بگردانید، داشته باشید.
لذا، آن هایی که عقل توی کله شان است و اهل ریسک پذیری هم هستند( اهل فن خوب می دانند که حتی در ریسک کردن باید عقل و منطق را به کار بگیرند تا بین ریسک پذیری و مجنون بودن فرق قائل باشند) و علاوه بر این ها از بچگی عاشق برای خود کار کردن بوده اند از همان بدو استخدام پولی کنار می گذارند تا سرمایه برای خود کار کردن ایشان را فراهم سازد.
البته در این میان، هیچ ایرادی ندارد که "خواهان"، از پول باد آورده یا ارثی حلال نهایت استفاده را برده و علاوه بر خود چند نفری را هم سر کار بگذارد.
متاسفانه در حال حاضر آدم هایی که به این صورت سر از انجام کار برای خودشان در می آورند کم و انگشت شمارند و بیشتر سرمایه گذاران را آن هایی که به دنبال اعتقاد راسخ بر "اجاره ملک را، علیرغم وعده وعید، بعدا یکجا می دهم" و " فوقش(منظورشان حداقل است!) 6 ماه حقوق نمی دهم"، دم و دستگاه و تشکیلاتی برای خود راه اندازی خواهند نمود، تشکیل می دهند.
ایراد این نوع سرمایه گذاری بر کسی پوشیده نیست، زیرا آن هایی که با سرمایه و پول اندوخته ای که دارند دست به سرمایه گذاری می زنند در صورت شکست فقط خودشان و خانواده محترم را از هستی ساقط می کنند، در حالی که کسانی که با سرمایه دیگران وارد بازار کار می شوند( فرقی ندارد که شما با قرض گرفتن از کسی آغاز به کاری را رقم بزنید یا کار را با کار بی مزد و بی منت کارگران و کارمندان جلو ببرید!) با ریسک روی سرمایه دیگران کاری می کنند که "محافظه کار" و "ریسک پذیر" جای خود را بر عکس شده ببینند!؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.