استفاده ابزاری از "محمد رضا گلزار"؟!
بیست و سی اینبار "محمد رضا گلزار" را سوژه قرار داده و ایشان را بابت کم فروش بودن بلیط های کنسرت آنور آبیش شایان تمسخر دانسته است.
حرف حساب بیست و سی هم این بوده که چون ایرانی های مقیم اروپا و امریکا موسیقی را بیشتر و بهتر از ایرانی های مقیم ایران درک می کنند، کنسرت آدم هایی چون "محمد رضا گلزار" فقط در داخل کشور "بفروش" از آب در می آید.
اولین نکته ای که در این باره می توان گفت این است که تقریبا مردم عام هیچ کجای دنیا موسیقی را، بر خلاف فوتبال، آنچنان که باید و شاید درک نمی کنند و به همین خاطر وقتی یک موسیقیدان بنام و برجسته البسه مخصوص کنسرت های خود را از تن در آورده و در عوض آن ها، با لباس ژنده راهی مترو می شود به نتیجه شگفت آوری می رسد. این موسیقی دان یکی از اجراهای معروف خود را نصیب گذری های مترو می کند و هیچ کس را متوجه اینکه باید از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را ببرد نمی سازد. در واقع، کسی نمی فهمد که آنی که ایشان را به ضیافت موسیقی رایگان دعوت کرده، همان کسی که مردم برای ابتیاع بلیط های کنسرت هایش سر و دست می شکنند است.
نکته دوم این است که یکی از دلایل محبوبیت کنسرت های ایرانی در داخل کشور محدودیت های این رشته هنری است. در واقع خیلی از افرادی که به تماشای کنسرت های داخل کشور می روند تنها با فکر کردن به "شاید اینبار آخرینش باشد" از فرصت پیش آمده برای تماشای کنسرت نهایت بهره را می برند.
این نکته که بنا به گفته صدا و سیما "موسیقی" باید به اهلش سپرده شود و مردم فقط نباید به صرف تیپ و محبوبیت یکنفر بیننده و شنونده کنسرت هایش باشند انصافا حرف بدی نیست; اما آنچه گفته شد نباید صرفا عرصه موسیقی را در بر گرفته و کاری با دیگر عرصه های هنری، ورزشی و ... نداشته باشد.
به زبان دیگر همانطور که برای مردم خوب کشور شایسته نیست که برای تماشای کنسرت، تیپ و محبوبیت یک نفر را ملاک اصلی قرار دهند، برای صدا و سیمایی که از پول مردم ارتزاق می کند هم بد است که مجریان خود را از میان سلبریتی های خوش تیپ و محبوبی که مجری خوبی نیستند بر گزیند.
در این باره باید گفت که درست است ایرانی ها حافظه تاریخی خوبی ندارند، اما کاملا یادشان است که چگونه صدا و سیما سلبریتی خوش قیافه و دوست داشتنی مردم را رقیب عادل فردوسی پور "کار بلد" کرده و می خواست با برنده کردن "برنده باش" ثابت نماید که عادل را دیگر نمی توان "مجری نامبر وان" مردم تلقی نمود.
مردم ایران از یاد نمی برند که چگونه وزیر جوان ارتباطات در دقیقه نود به داد نود و مجری کاربلدش رسیده و "این صدا و سیماست که کارش را بلد نیست" را به اطلاع عموم بینندگان و شنوندگان عزیزی که بیشتر اخبار خود را از طریق صدا و سیما دریافت نمی کنند رسانید!
واقعا چطور است که استفاده ابزاری از "محمد رضا گلزار" برای صدا و سیما بی ایراد و برای دیگران(حتی خودش!) مورد دار و مشکل دار محسوب می شود.
از همه این ها گذشته، اگر درد دل مردم برای صدا و سیما و بیست و سی مهم است، بد نیست متوجه این باشند که مردم دوست دار اینند که همانطور که برخی از سلبریتی ها به دلایل نامعلوم و در زمان های پیش بینی نشده از سوی صدا و سیما "ممنوع التصویر" می گردند، منتقدینی که آنطور که باید و شاید از عوالم هنری مطلع نیستند را هم بتوان "ممنوع التفسیر" نمود!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.