این معادله را حل کنید؟!
فقط آمده بود که سری بزند. با این حال یقه اش را گرفته و "می مانی با میروی؟!" را بر زبان آوردم. گفت که بین ماندن در فرانسه و برگشتن به ایران دودل بوده که تازگی ها یک دل سومی، که او را به سوی کار و زندگی در یکی از کشورهای فقیر افریقایی سوق می دهد، هم به جمع اضافه شده و او را سرگشته اینکه کدام کار را انجام دهد نموده است.
فکر کردم که شوخی می کند، اما چون به نظر نمی رسید که شوخی می کند و از آن آدم هایی هم نبود که شوخی و جدیشان معلوم نباشد از او خواستم که توضیح بیشتری دهد.
گفت که اگر فقط به اوضاع و احوال خود و خانواده محترم فکر کند(فکر کنم بیشتر، منظورش اوضاع و احوال اقتصادی بود) زندگی و کار در فرانسه به ایران هم نمی ماند(چه رسد به یک کشور فقیر افریقایی).
علیرغم این موضوع اگر همانطور که از روز آغازین خواندن درس طب گفته بود، قصدش خدمت رسانی بیشتر باشد باید با خود صادق بوده و اعتراف کند که با اوضاع و احوالی که بهداشت جامعه فرانسه دارد کسی بیمار نمی شود که نیاز به طبیبی که طبیبانه بر سر بالین ببیند داشته باشد. از طرف دیگر، عمده بیماران فرانسوی را آنانی تشکیل می دهند که بیماریشان خودبخود خوب می شود و یا درصورت خوب نشدن، آسیب چندانی را متوجه بیمار و خانواده محترم نمی نماید.
متاسفانه( یا خوشبختانه) همه این موارد در حالی رقم می خورد که پزشکان حاضر در بسیاری کشورهای فقیر افریقایی( حتی از نوع عمومی) شمار فراوانی از افراد را از خطر مرگ حتمی نجات داده و خود را نزد وجدان خویش "کاملا به درد بخور" به حساب می آورند.
انصافا راست می گفت و این راستی باعث شد که به این نکته فکر کنم که بیشتر آن هایی که می روند برای اینکه برای خود و خانواده محترم مفیدتر باشند تن به مهاجرت داده و اغلب آن هایی که می مانند را آن هایی که بیش از خود و خانواده محترم در فکر دیگرانند تشکیل می دهند.
متاسفانه، این فکر با واقعیت هایی که از آن ها خبر داشتم همسو نبود، زیرا اینجا و آنجا شنیده بودم که کسی که در حل و فصل اوضاع اقتصادی خانواده خود درمانده بود، کاری کرده که یک ایالت خود را مدیون او بداند و آنی که مانده بود تا حال مردم خود را خوب نماید داستان کوتاه خواندنی زیر را بخوبی هر چه تمامتر سر زبان ها انداخته است:
- من بدبخت ترین آدم دنیا هستم، زیرا همسر من دار و ندار مرا بالا کشیده و رفته است!
- مطمئن باش که از تو بدبخت تر هم پیدا می شود، زیرا همسر من دار و ندار مرا بالا کشیده و نرفته است!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.