لطفا "آگاهانه" خلاف کنید!؟
از شدت عصبانیت، پاک فراموش کرد که با یک "غریبه" سر و کار دارد. روی این حساب فریاد زنان رو به من کرده و گفت: "هیچ می دانی چه کرده است!"
لاقیدانه شانه ای بالا انداختم( واقعا از کجا باید می دانستم که چه کاری کرده است.من حتی نمی دانستم که از چه کسی حرف می زند!)
ندانستن مرا که دید به صحبتش چنین ادامه داد:" ده هزار تومان گرفته و شناسنامه یک نفر دیگر را جعل کرده است"
متوجه نشدم که پول گرفتنش آقای مسئول را عصبانی کرده یا جعل شناسنامه بوده که نهایت دلخوری مرد شاکی را فراهم ساخته است. وانگهی، معلوم بود که شناسنامه یک نفر دیگر را جعل کرده، چون اگر شناسنامه خودش را جعل می کرد، لزومی نمی دید که از خودش حق الزحمه ده هزار تومانی مطالبه نماید.
در این فکرها بودم که مرد، با خواندن ذهن من به حرف آمده و نکات گنگ ماجرا را برایم روشن نمود:
"راستش را بخواهی اینقدر که از ده هزار تومن گرفتن شاگردم ناراضیم، از جعل شناسنامه دلخور نیستم، زیرا اگر او از مسئولیت حقوقی کاری که کرده آگاه بود و می دانست در صورت لو رفتن ماجرا، چه مجازات سنگینی را باید تحمل کند محال بود انجام کار را با حق الزحمه زیر یک میلیون تومان قبول نماید!"
همه ما خوب می دانیم که خلافکاران را نباید یکسان به حساب آورده و در باره همه شان به قضاوتی شبیه به هم دست زد، زیرا در حالی که عده ای از افراد به دلیل اینکه خوشی زیر دلشان را زده و ترجیح داده اند در رفاه و راحتی و آسودگی کامل به ادامه حیات مشغول شوند سر از کار خلاف در آورده اند، شمار قابل ملاحظه ای از خلافکاران را کسانی تشکیل می دهند که به هر دری برای زندگی خوب و شرافتمندانه زده اند و این یافت نشدن در باز کن بوده که آن ها را وادار کرده پنجره و بالای دیوار را راههای رسیدن به خانه صاحبخانه یا مستاجر به حساب بیاورند.
علیرغم وجود تفاوت های قابل ملاحظه بین آدم های خلافکار، اغلب اینجور آدم ها در یک نکته مشترکند و آن عدم آگاهی از بار حقوقی کاری که کرده اند یا می خواهند بکنند می باشد.
به عنوان مثال، بسیاری از آن هایی که جهت راحتی دزدی از اسلحه استفاده می کنند تنها این کار را جهت ضمانت "حسن انجام کار" صورت داده و کوچکترین تفاوتی بین گیر افتادن با اسلحه و بی اسلحه قایل نیستند.
از طرف دیگر، بسیاری از مردانی که گول شیطان را خورده و به ناموس مردم چشم می دوزند با مشاهده چهار تا فیلم ماهواره ای و ندانستن تفاوت ارتباطی که دو طرف راضی یا یکسر ناراضی داشته باشد خودشان را در معرض احکام و مجازات های سنگین قرار می دهند.
آنچه بیان گردید را اصلا نباید ساده انگاشت، زیرا عدم اطلاع از اینکه "اگر بگیرند چه بلایی سر آدم می آورند" است که هم تعداد و کمیت خلاف ها را بالا می برد و هم متخلفین و خلافکاران را مجاب می سازد که در عوض خرده دزدی ها و خلاف های ریز، سرقت های مسلحانه و خلاف های سنگین، که انصافا کلاس های بالاتری هم دارند، را راه های کسب درآمد محسوب نمایند.
با این حساب، شاید بهتر باشد که برای یکبار هم شده از توصیه آدم های متوسط اجتماع، که خلاف درشتشان دیر سر کار رفتن و یکی دو دقیقه جیم زدن در میانه روز است، دست برداشته(آدم های رده بالا که اصولا "توصیه پذیر" نیستند) و به متخلفین ریز و درشت توصیه کنیم که حالا که راه خود را یافته اید و به هیچ عنوان خیال کوتاه آمدن و برگشت به راه راست را هم ندارید، دست کم، از روابط بین جرم و کیفر سر در آورده و با دانستن اینکه ته تهش شاید خیلی بیش از آنچه که فکر می کنید باشد، "آگاهانه" دست به خلاف بزنید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.