پس از حادثه؟!

"شهریار" در بخش هایی از شعر زیبای "ای وای مادرم" چنین می گوید:
یک ختم هم گرفته شد که پر بدک نبود
یک قطره اشک هم به سوره یاسین من چکید
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
اما ندای قلب من آهسته می گفت
این حرف ها برای تو مادر نمی شود
همه ما خوب می دانیم که مرگ، یک اتفاق کاملا طبیعی است که دیر یا زود شتر خود را دم درب خانه هر کسی خواهد خوابانید.با این حال، آنچه اغلب فراموش می شود این است که دیری و زودی این اتفاق بیش از آنکه با دستان قدرتمند طبیعت روی دهد، در نتیجه خطاها و اشتباهات انسانی به وقوع می پیوندد.
آن هایی که متاسفانه عزیزی را از دست داده اند آگاه این نکته هستند که شدت تاسف و تاثر بازماندگان با گذر زمان کاهش یافته و سردی خاک، به مانند آب روی آتش عمل کرده و آتش دل آتش گرفته ها را خاموش می نماید.
عملکرد ما ایرانی ها تا حدود زیادی با این تاسف و تاثر سازگار است و برای همین در بدترین روزهای عزیز از دست داده ها مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری و ختم و سوم را داریم و در روزهایی که از شدت تاثر و تالم عمیق کاسته شده است با شب هفت و چهل و سال و یادبود مواجه می باشیم.
همه این ماجراها را می توان اموری طبیعی قلمداد کرد.با این حال، ما ایرانی ها در هنگام مواجهه با حوادث و بلایای طبیعی یا انسان ساخت که ناخواسته برای هموطنانمان اتفاق می افتند گاه رفتارهایی از خود نشان می دهیم که جهانیان را به تعجب واداشته و از دهان آن ها "این ها دیگر چه جور آدم هایی هستند" را خارج می سازد.
اگر خوب به خاطر داشته باشید در اتفاق ناگواری که زمانی برای دو تن از هم میهنان ما در کشور عربستان به وقوع پیوست، در یکی دو روز بعد از حادثه موج خشم و نفرت عمومی، کشورمان را فرا گرفت و همگان از وزارت امور خارجه خواستند تا به شدیدترین شکل ممکن نسبت به واقعه عکس العمل نشان داده و سران سرزمین عربستان را سر جای خود بنشاند.
با این حال، با گذر چند روز از وقوع اتفاق ها و با فروکش خشمی که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود، واکنش ها به نحو چشمگیری تغییر کرد و جوک ها و لطیفه های مطروحه در شبکه های اجتماعی و مردم کوچه و بازار، قربانیان و خانواده های آن ها را بیش از گناهکاران، مشمول عنایات خویش قرار دادند!
در اتفاقاتی همانند سیل و زلزله و سایر بلایای طبیعی نیز اوضاع امدادگری و آسیب دیدگی به تدریج دچار تغییرات و تحولات بنیادی و اساسی می گردد، یعنی در حالی که در یکی دو روز بعد از واقعه، سیل کمک های مردمی راهی مناطق آسیب دیده شده و مسئولین و متصدیان امور با پاچه های شلوار بالارفته یا البسه خاکی سر از میان مردمی که مدت هاست آن ها را از خیلی نزدیک ندیده اند در می آورند، با گذر زمانی نه چندان طولانی تناسبی بین غم و اندوه بر جای مانده و کمک های دریافتی برقرار شده و متصدیان امور با وعده های خویش وارد بازی زیبا و فرح بخش "یادم تو را فراموش" می گردند.
با این حساب جدا باید قبول کرد که ما ایرانی ها واقعا آدم های خوبی هستیم، اما به شرط اینکه در روز دهم بعد از اتفاق هم به خوبی صبح روز بعد از حادثه باشیم!
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.