عادت های زیست محیطی و باورهای زیست محیطی؟!

در کشور ما کمتر کسی است که به تفکیک جزیی پسماندهای خشک اقدام نموده و در نهایت سر از غرفه های بازیافت در بیاورد.اگر دلیل این امر از "نکنندگان کار" سوال شود, احتمالا جواب هایی در مایه های "چه کسی این همه راه را می رود؟" و "وقت اضافه ندارم" دشت خواهد شد.
برای اینکه مشخص شود این بهانه ها هرگز دلایل خوبی نیستند, کافی است مدت زمانی که هر ایرانی جهت مسواک زدن دندان های خود صرف می کند را با زمان مورد نیاز تفکیک جزیی پسماندهای خشک و ایاب و ذهاب به غرفه مقایسه نماییم.
چنین مقایسه ای کاملا نشان می دهد که بیش از آنکه زمان صرف شده دلیل کاری که می کنیم یا نمی کنیم باشد, باورهای زیست محیطی موجبات اینکه مسواک بزنیم و پسماندهایمان را جدا نکنیم را فراهم می آورند.
برای اینکه مطلب بهتر جا بیفتد بهتر است مثالی دم دستی تر را مورد توجه قرار دهیم:
برای بیشتر ما پیش آمده است که در هنگامی که در منزل و سر کار نیستیم احتیاج به رفتن به دستشویی پیدا کنیم.در چنین مواردی کمتر کسی همچون انسان های بدوی دنبال دار و درخت می گردد و بیشتری ها ترجیح می دهند در صورت پیدا نکردن توالت عمومی, دستشویی خود را تا رسیدن به محل کار یا منزل نگاهداری نمایند.
دلیل اینکه در مورد یاد شده اغلب قریب به اتفاق ما انجام کار سخت را به کاری که به مرتب آسانتر است ترجیح می دهیم این است که از کودکی به ما آموزش داده شده است که برای دستشویی کردن باید از مکان خاص این امر بهره برد(کاش از کودکی این نیز آموخته می شد که زباله را باید در جای خاصی قرار داد)
اخذ عادت های خوب زیست محیطی و بهداشتی در بدو امر نیاز به آموزش دارد, زیرا کسانی که می خواهند در رفتارهای خویش تغییر ایجاد کرده و کارهای خوبی که قبلا نکرده اند را پیشه کنند, در وهله نخست نیاز دارند که جواب سوال "چرا اینکار برایم خوب است؟" را در اختیار داشته باشند.
متاسفانه باید اذعان کرد که درعدم آموزش های لازم و ضروری, حتی فراهم کردن زیرساخت های یک کار خوب آنطور که باید و شاید جواب نداده و مردم را به اندازه لازم به پیشه کردن رفتارهای خوب نخواهد کشاند.
جهت توضیح بیشتر مطلب, خاطره ای که می تواند مورد استفاده بسیاری از مسئولین و متصدیان امور قرار گیرد ذکر می گردد:
سال های سال پیش که به اتفاق جمعی از همکاران وزارت بهداشت سری به یکی از روستاهای اطراف استان تهران زده بودیم متوجه شدیم که اهالی در خانه های خود دستشویی ندارند و بنابراین جهت دستشویی کردن از زمین های اطراف محل زندگی و دار و درخت کمک می گیرند.
نظر به بی بضاعتی اهالی, وزارت بهداشت مصمم شد که کمک حالشان گردد و زیر ساخت های لازم جهت دفع مناسب فضولات انسانی را در اختیار ساکنین قرار دهد.
کارها بخوبی پیش رفت و ضمن در اختیار قرار دادن کاسه توالت و مصالح بنایی از هر خانوار خواسته شد که زحمت حفر چاه را خود تقبل نمایند.
با گذر زمان و هنگامی که جهت سرکشی کارهایی که علی القاعده می بایست انجام شده باشد, به محل عزیمت کرده و مشاهده نمودیم که تمامی کاسه توالت ها به دیوار خانه ها تکیه داده شده و در عوض ساکنین با استفاده از مصالح اهدایی, حوض هایی خوش ساخت را در مقابل منازل خود تهیه و تدارک دیده اند!
اگر از مطالعه مطلب بالا خنده تان گرفته است, باید به ژاپنی هایی که جهت تماشای بازی وارد استادیوم شده و از مشاهده رفتار زشت بسیاری از ما با زباله های تولیدی خودمان خنده شان می گیرد هم حق بدهیم.اما نگران نباشید!ژاپنی ها هرگز به رفتارهای اینچنینی نخواهند خندید, زیرا ضمن اینکه از کودکی با هم خندیدن را یاد گرفته اند, خوب می دانند که تاسف و تاثر برای محیط زیست خیلی بیشتر از تمسخر و استهزای آنانی که با محیط زیست بد تا می کنند حال محیط زیست را خوب می کند.
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.