آن هایی که در شهرستان ها(نه همه شهرستان ها!) زندگی می کنند این فرصت را دارند که پس از برگشت از تهران قدر پاکی هوای شهرستان خود را دانسته و در باره تهران "جای زندگی نیست" بگویند.

متاسفانه تهرانی ها این فرصت را ندارند زیرا عادت کرده اند که خروج از تهران را هم دسته جمعی انجام داده و ضمن اینکه نتوانند درک درستی از تهران بدون اضافی ها داشته باشند,با شلوغ کردن بیش از مقدار لازم شهرهای توریستی به نتیجه غیر واقعی "هیچ جا جای زندگی نیست" برسند.

به این ترتیب,اهالی پایتخت مجبورند تهران را فقط با خودش مقایسه کرده و در هنگامی که باران ,برف , باد یا طوفان آلودگی های هوا را زدوده و یا آن ها را موقتا به جایی دیگر می برد یک دل سیر نفس کشیده و قدردان هوای پاک باشند.

موضوع یاد شده قطعا در ماجرای زباله به چشم نمی خورد و مردم شهر تهران چون همیشه با انبوه زباله های تخلیه شده در معابر و خیابان ها و کوچه ها و جوی ها مواجه هستند و عادت کرده اند که تخلیه زباله دان ها و جمع آوری پسماندهای خشک به درد بخور آن ها را گونه ای از جمع آوری زباله که حتما در سایرکشورها هم یافت می شود!!! به شمار آورند هیچ تصوری از شهر بدون زباله نخواهند داشت(اگر بپذیریم که تقریبا تمامی زباله های تر قابلیت کودسازی و همه پسماندهای خشک قابلیت بازیافت و استفاده مجدد را دارند به نتیجه معقول "دورریز وجود ندارد" خواهیم رسید)

متاسفانه در حال حاضر بسیاری از روستاها با مهاجرت روستاییان به شهرهای نزدیک و دور مواجه شده و اندک روستاییان باقیمانده عبارت "ماشاالله برای خودش شهری شده است" را در عوض تحقیر و بد و بیراه,تمجید و تشویق حساب می کنند.

با این حساب شاید بد ایده ای نباشد که با ایجاد یک "روستای سبز" در نزدیک تهران,مردم پایتخت را به تماشای آن کشانیده و عملا به ایشان نشان دهیم که اگر در انجام وظایف شهروندی کوتاهی نکنند اتفاقات خوبی انتظارشان را خواهد کشید.

در این راه  دولت یا بخش خصوصی می تواند دست به کار شده و کلنگ "روستای سبز" با ویژگی های زیر را در روزی که لزوما نباید مناسبتی باشد بر زمین بکوبد:

الف-برق روستا توسط پنل های خورشیدی تامین شود.

ب-گاز روستا با استفاده از تبدیل پسماندهای غذایی و فضولات حیوانی به بیوگاز فراهم گردد.

ج-پسماندهای روستا دور ریخته نشده و ضمن بازیافت و استفاده مجدد از پسماندهای خشک,شرایط تبدیل پسماندهای تر به بیوگاز و کمپوست(کودگیاهی) فراهم گردد.

د-ورود وسایط نقلیه موتوری به روستا اکیدا ممنوع اعلام شده و تردد در سطح روستا توسط دوچرخه و سه چرخه و درشکه و کالسکه صورت گیرد.

ه-بردن مواد غذایی خوردنی و نوشیدنی به داخل روستا ممنوع باشد و گردشگران ملزم شوند در هنگام اقامت در روستا از غذاهای محلی روستا و میوه های برداشت شده از محل استفاده نمایند.

و-روستا شبکه جمع آوری فاضلاب و تصفیه خانه داشته باشد و از پساب تصفیه شده و لجن حاصله استفاده کشاورزی شود.

ظ-تعداد طبقات واحدهای روستایی بیش از دو طبقه در نظر گرفته نشود.

پ.ن:سنگ بزرگ برداشتن علامت نزدن است.پس اگر احیانا تصمیم به ایجاد "روستای سبز" گرفته شد,بهتر است جهت بهره مندی از یک بودجه تپل و قابل ملاحظه جمعیتی که قرار است در روستا اسکان داده شود یک میلیون نفر لحاظ نشده و نزد خود "سرریز جمعیت تهران را هم در خود جای خواهد داد" اندیشیده نگردد.