گفت که فلان کار را باید تا بهمان موقع انجام دهید.

در پاسخ صادقانه "امکان ندارد" را بر زبان آورده و در جواب چرای او توضیح دادم که "این کار را تا به حال انجام نداده ایم و لذا یادگیری و انجام آن زمان می برد."

با خنده پرسید که آیا تاکنون چیزی در باره "قانون بقای گزارش" نشنیده ام و وقتی مطمئن گشت که چنین موضوعی اصلا به گوشم هم نخورده است "گزارش نه خلق می شود و نه از بین می رود بلکه از شرکتی به شرکت دیگر منتقل می شود" را بر زبان آورد.

در ادامه هم گفت که کافیست تا گزارش یک شرکت دیگر را گیر آورده و پس از کپی کردن آن را به نام خود سند بزنیم تا مشکل به راحتی آب خوردن حل شود.

متاسفانه باید پذیرفت که در حالی که شرکت های کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی در جستجوی مغزهایی که ایده های بکر و ناب داشته باشند و با انجام کارهایی که دیگران نکرده اند می توانند از آن ها "برند" بسازند می گردند,شرکت های ایرانی با تمایل به کم نیاوردن از دیگران , معمولا با دو ویژگی منحصر به جمع شناخته می شوند:

 الف-آن ها در هنگام بدرقه عضو مستعفی یا تعدیل شده به شدت نگران این موضوع هستند که از اسناد و مدارک و گزارشات و نقشه هایشان کپی برداری نشده و در اختیار رقبا قرار داده نگردد.

ب-ایشان در موقع استخدام به شدت از پرسنلی که با دست پر و مغز خالی وارد شرکت می شوند استقبال می کنند و با دریافت نقشه ها,گزارشات,اسناد و مدارک دیگر شرکت ها در باره عضو جدید "سواد خوبی دارد" می گویند.

نکته حائز توجه این است که بیشتر شرکت های ایرانی افرادی که با دست و مغز پر وارد می شوند را کمتر از آن هایی که مغز خالی و دست پر دارند می پسندند زیرا خوب می دانند که دارندگان مغز پر بر ارزش و اهمیت آنچه در اختیار دارند وافق بوده و چه بسا دستاوردهای خود را به آن ارزانی مورد انتظار محل کار جدید عرضه نسازند!

منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد