مغز خالی و دست پر؟!

گفت که فلان کار را باید تا بهمان موقع انجام دهید.
در پاسخ صادقانه "امکان ندارد" را بر زبان آورده و در جواب چرای او توضیح دادم که "این کار را تا به حال انجام نداده ایم و لذا یادگیری و انجام آن زمان می برد."
با خنده پرسید که آیا تاکنون چیزی در باره "قانون بقای گزارش" نشنیده ام و وقتی مطمئن گشت که چنین موضوعی اصلا به گوشم هم نخورده است "گزارش نه خلق می شود و نه از بین می رود بلکه از شرکتی به شرکت دیگر منتقل می شود" را بر زبان آورد.
در ادامه هم گفت که کافیست تا گزارش یک شرکت دیگر را گیر آورده و پس از کپی کردن آن را به نام خود سند بزنیم تا مشکل به راحتی آب خوردن حل شود.
متاسفانه باید پذیرفت که در حالی که شرکت های کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی در جستجوی مغزهایی که ایده های بکر و ناب داشته باشند و با انجام کارهایی که دیگران نکرده اند می توانند از آن ها "برند" بسازند می گردند,شرکت های ایرانی با تمایل به کم نیاوردن از دیگران , معمولا با دو ویژگی منحصر به جمع شناخته می شوند:
الف-آن ها در هنگام بدرقه عضو مستعفی یا تعدیل شده به شدت نگران این موضوع هستند که از اسناد و مدارک و گزارشات و نقشه هایشان کپی برداری نشده و در اختیار رقبا قرار داده نگردد.
ب-ایشان در موقع استخدام به شدت از پرسنلی که با دست پر و مغز خالی وارد شرکت می شوند استقبال می کنند و با دریافت نقشه ها,گزارشات,اسناد و مدارک دیگر شرکت ها در باره عضو جدید "سواد خوبی دارد" می گویند.
نکته حائز توجه این است که بیشتر شرکت های ایرانی افرادی که با دست و مغز پر وارد می شوند را کمتر از آن هایی که مغز خالی و دست پر دارند می پسندند زیرا خوب می دانند که دارندگان مغز پر بر ارزش و اهمیت آنچه در اختیار دارند وافق بوده و چه بسا دستاوردهای خود را به آن ارزانی مورد انتظار محل کار جدید عرضه نسازند!
منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.