چهارشنبه سوزی!

عاشقی را در ره عشق به کشتن می بردند. کسی پرسید:" عشق را چگونه یافتی؟"
گفت: "فردا را ببین! پس فردا را ببین! پسین فردا را ببین!"
فردا او را کشتند، پس فردا او را سوزاندند و پسین فردا خاکسترش را بر باد دادند!
ناگفته پیداست که در فرهنگ ایرانی، عشق را باید همراه سوز و گداز دید و عاشق که باشی باید بسوزی و بسازی و خیلی که عاشق باشی باید از شدت سوختن خاکستر شوی!
شاید برای همین است که تمام عشق و عاشقی های فیلم زیبای چهارشنبه سوری، با کارگردانی فوق العاده اصغر فرهادی و بازی درخشان ترانه علیدوستی، در بستر چهارشنبه سوری اتفاق می افتند؛ انگار که کارگردان می خواسته به بیننده عزیز و گرامی حالی کند که محال است بساط عشق و عاشقی رو به راه باشد اما ماجراها در کنار آتش بازی و سوختن جلو نروند!
همه ساله، چهارشنبه سوری، که بهتر است آن را چهارشنبه سوزی نامید، شمار فراوانی از هموطنان ما را به کشتن داده و تعداد قابل توجهی از آن ها را دچار نقص عضو و جراحت و سوختگی شدید می کند.
اگر بگوییم که قربانی ها نشات گرفته از عشق به چهارشنبه سوری هستند و کدام عشق است که قربانی نداشته باشد باید پاسخ بگیریم که یک عاشق واقعی فقط جان خود را بی مقدار یا کم مقدار به حساب آورده و آن را برای تقدیم به معشوق و معشوقه در طبق اخلاص می نهد و اگر عاشقی حاضر باشد که خار بی دلیل به پای معشوقه فرو برود و یا گزندی به آن هایی که فارغ از دنیای عشق و عاشقی می خواهند کار خود را بکنند و زندگی خویش را داشته باشند و نه از سر عمد که از سر تصادف در کنار آتش بازی و انفجار واقع شده اند برسد باید دست کم آنقدر انصاف و شهامت داشته باشد که خود را عاشق به حساب نیاورده و در عوض خویشتن را مردم آزار بداند و بنامد!
منتشر شده در روزنامه اطلاعات
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.