کار بی پول!؟
در آخرین مناظره پزشکیان و جلیلی پای کار بی پول هم به میان کشیده شد. در این مورد؛ هر دو عزیز ادعا کردند که در این مملکت کلی کار بی پول کرده اند! لذا، شاید تفاوت دیدگاه ها فقط در این بود که پزشکیان معتقد بود آن هایی که کار بی پول می کنند کم هستند، اما جلیلی شمار آن هایی که بی مزد سر کار می روند را هزاران نفر تخمین زد!
بحث کار بی پول از همان ابتدای انقلاب به میان آمد. آن موقع ها کار بی پول را کار جهادی می گفتند. خوب یاد دارم که در سال های نخستین انقلاب، پدر، شادروان، کار جهادی می کرد و ریالی بابت این نوع فعالیت پول نمی گرفت.
دلیل اینکه پدر می توانست کار جهادی کند این بود که اوضاع مالی ما نسبتا خوب بود و اینطور نبود که پدر بیکار باشد، اما کار جهادی کند! پدر مهندس کشاورزی و در استخدام موسسه ای دولتی بود و شاید به همین علت متعهد شده بود که قدر نعمتی که به وی عطا شده بود را دانسته و در اوقات فراغت کار جهادی کند!
کار جهادی تماما هم خیر و برکت نبود. خوب یاد دارم که در آن سال ها یکبار نگهبانی راه ما را سد کرد و پدر را، علیرغم اینکه سمت بالایی داشت، مورد مواخذه و بازخواست قرار داد!
او سوییچ را گرفت و صندوق عقب را دید و بعد در کمال شرمندگی از پدر پوزش خواست و گفت که به وی اطلاع داده اند که پدر توت فرنگی ها را بار ماشین کرده و در بازار می فروشد( پدر در جهاد توت فرنگی، که انصافا جهاد خوشمزه ای بود!، فعالیت می کرد.)
هر چند اوضاع بیرون ماشین درست شد، اوضاع داخل اتومبیل قمر در عقرب گشت.
مادر به شدت به این وضع اعتراض کرده و گفت که "چرا اجازه می دهی ماشین را بگردند؟" و پدر در نهایت خونسردی "من کارم را می کنم و قرار است نگهبان هم کارش را بکند" را بر زبان آورد.
اینکه کار جهادی پدر کی تمام شد را در خاطر ندارم و فقط همینقدر در خاطرم مانده که بسیاری از دوستان و آشنایان و رفقا تا نزدیکی درگذشت ایشان، پدر را بابت این نوع فعالیت، که هرگز قدرش دانسته نشد، مورد شماتت و مواخذه قرار دادند!
البته؛ سابقه پدر در ارزش قائل نشدن بر پول به پیش از پیروزی انقلاب باز می گشت. در این باره شنیده ام که یکبار ایشان پول اضافه کاری را باز گردانده و گفته بودند اشتباهی شده و به من بابت اضافه کار نکرده، اضافه کار داده اند!
با این وصف عجیب نبود که پشت سر ایشان صفحه گذاشته و در باره شان "در حالی که خیلی ها پول کار نکرده را از حلقوم بالا دستی ها بیرون می کشند، یک نفر پیدا شده که پول بی زبان پرداختی را پس می دهد!" گفته شود.
کار جهادی، قطعا، فقط به مهندس های کشاورزی و دست اندرکاران کشاورزی مربوط نبود و همیشه آدم هایی پیدا می شدند و می شوند که کنسرت رایگان بگذارند، بلیط مجانی سینما و تئاتر به بعضی افراد بدهند، بیمار را بدون گرفتن ریالی؛ معاینه، مداوا و درمان کنند و هزینه های تحصیل افراد کم بضاعت را متقبل شوند.
با این حال؛ واضح و مبرهن است که آدم های اینگونه را باید در میان اقشار متوسط و بالای جامعه یافت و مسافرکشی که زن و بچه را گرسنه می بیند و هر آن نگران است سقف خانه فکسنی روی سر اهل و عیال آوار شود و یا اتومبیل او برای همیشه خاموشی پیشه کند "قابل ندارد" را از ته دل بر زبان نخواهد آورد!
لذا؛ جلیلی و پزشکیان، اگر واقعا کار جهادی کرده باشند یا بکنند، از میان اقشار بالادستی جامعه هستند؛ ولو اینکه در یکی رنگ رخسار خبر از سر درون بدهد و در دیگری ظاهر، به غلط، "من هم از شما هستم" را فریاد بکشد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.