یه واریزی ساده!
برایش سوء تفاهم ایجاد شده بود که مایل نیستم مبلغ مورد نظر وی را به کارت او واریز نمایم.
جهت بر طرف کردن مشکل و رفع سوء تفاهم، صبح کله سحری سراغ "آپ" رفتم تا از خدمات منحصر به فرد آن مدد گرفته و خیال خود را بابت "قورت دادن قورباغه صبحگاهی" راحت نمایم.
متاسفانه، از "آپ" خیری به من نرسید و لذا مجبور شدم با شال و کلاه کردن( توی چله تابستان کی شال و کلاه می کند!؟) و خروج از منزل، از دستگاه های عابربانک نزدیک یا نه چندان نزدیک خانه جهت تسویه بدهی استفاده کنم.
این بار هم کارم راه نیفتاد و هیچکدام از سه عابر بانکی که کارتم را در شکاف هایشان فرو کردم، علیرغم اینکه مختلف الجنس بودند، قادر نشدند یا نخواستند کارم را راه بیندازند.
اینجا بود که به درستی شماره کارت دوست، مشکوک شدم.
خوشبختانه، یک کارت بانکی اقتصاد نوین همراهم بود و متوجه شدم غیر ممکن است 4 رقم نخست کارت، درست اعلام شده باشد.
شماره ها را پس و پیش کرده و مشکل حاصله را در کوتاهترین زمان و به راحت ترین شکل ممکن حل کردم.
پیامک "واریز کردم" دادم و در انتها با قید کردن "اما اذیت شدم" توضیح دادم که شماره کارت، غلط اعلام شده است.
دوست در پاسخ پیامک زد که درست نوشته و من برای کش ندادن موضوع با عنوان نمودن "شاید برای من پس و پیش آمده" دنباله بحث پیامکی را درز گرفتم.
با پایان ماجرا به این فکر کردم که چرا همان اول که "آپ" قادر به واریز نشد شک نکردم که شماره درست اعلام شده است!
در پاسخ به خودم گفتم که ما آنقدر عادت کرده ایم که دستگاه ها و آدم هایی که کارمان بهشان می افتد فعالیت خود را غلط انجام دهند که فقط وقتی همه چیز درست است و کارها و فعالیت ها خوب و منطقی پیش می رود شک می کنیم که چیز غلطی در این بین وجود دارد! غیر از این است!؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.