مشکل جوانی جمعیت!
جوانی جمعیت نه تنها مشکلی ندارد، بلکه خیلی هم خوب است. هر عقل سلیمی هم، قطعا، پذیرای این است که یک جمعیت جوان بهتر از یک جمعیت کهنسال می تواند احتیاجات جامعه را برطرف کرده و لذت زندگی را برای مردم دو چندان نماید. اگر چنین است باید به سوال "مشکل جوانی جمعیت در کجاست؟" پاسخ درست و حسابی داد.
از نظر نگارنده، مشکل جوانی جمعیت و یا، بهتر بگوییم، جوان سازی جمعیت در مساوی گرفتن زنده بودن و زندگی کردن است.
زنده بودن کار حیوان ها است، اما انسان باید زندگی کند!
معنی این گفته این است که اگر برای حیوان شرایطی فراهم شود که نیازهای غریزی او از قبیل خوردن و آشامیدن و جفتگیری فراهم شود، رضایت او، بطور نسبی، فراهم می گردد.
در مورد انسان چنین نیست و به همین دلیل جوامعی که در آن ها تنها نیازهای غریزی تامین می شود را جوامع بدوی یا عقب افتاده و یا به دور از تمدن می شناسند.
حال به این فکر کنید که در جامعه ای تامین نیازهای اولیه و اساسی آدمی با مشکل روبرو شده است؛ یعنی نه تنها بسیاری از افراد به دلیل نداشتن شغل یا کار آبرومندی که درآمد مکفی برای "صاحب کار" فراهم می آورد در تامین آب و غذای دارای کمیت و کیفیت مناسب درمانده شده اند، هوای سالم تنفسی و سرپناه درست و حسابی و شرایط حداقلی برای زیر یک سقف رفتن نیمه های پیدا شده هم برای بعضی آدم ها وجود ندارد!
آیا درست است که در چنین شرایطی از طرفی "آب هست، اما کم است" بگوییم و از سوی دیگر مردم را تشویق به فرزند آوری هر چه بیشتر، که مصرف آب را بیشتر کرده و صرفه جویی های صورت گرفته را بلااثر می سازد، نماییم؟
به همین صورت، آیا شایسته است در حالی که سفره های مردم را هر روز کوچکتر از دیروز می بینیم، " این سفره هنوز برای یکی دو نفر دیگر جای اضافی دارد!" را آویزه گوش آن ها نماییم؟
ما هنوز نه مشکل کار کودکان را حل کرده ایم و نه برای بچه هایی که در بهزیستی در انتظار سرپرست خوب به سر می برند چاره ای اساسی اندیشیده ایم!
لذا، وفق گفته ارزنده " یک لا بود نرسید! دو لایش کردیم تا برسد!" کمی تا قسمتی برایمان زود است که بزرگترین دغدغه مان پیری و کهنسالی جمعیت باشد!
می گویند مردی را کفن پیچ کرده و وی را راهی گورستان می ساختند.
پسر ملا نصرالدین از او پرسید: " بابا این مرد را کجا می برند؟"
ملا جواب داد: " این مرد را جایی می برند که نه غذای خوب هست، نه آب کافی، نه سر پناه درست و حسابی و نه امکاناتی برای تفریح و سرگرمی و زندگی خوب!"
پسر ملا پرسید: " بابا راستش را بگو! او را به خانه ما می برند؟!"
می گویند در مثل مناقشه نیست. با این حال متاسفانه باید قبول کنیم که سوال و جواب های پدران و پسران در رابطه با موضوع "نداری" هر روز با سرعت بیشتری به پرسش و پاسخ "ملا و فرزند" نزدیک می شود!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.