مهران مدیری درست می گوید، اما....
مهران مدیری در ویدیوی اول " راضی نیستم حتی یک فریم از کارهایم از صدا و سیما پخش شود" را مورد اطلاع رسانی عمومی قرار داد و در ویدیوی دوم، ظاهرا، متنبه شده و صادقانه به " خالق آثار خودش است، اما مالک آثار صدا و سیما است و این صدا و سیما است که حق دارد برنامه ای را پخش بکند یا نکند" اعتراف نمود.
در اینکه مهران مدیری در ویدیوی دوم کاملا درست گفته، شکی نیست؛ اما، بر خلاف تصور، این حرف کوچکترین منافاتی با سخن اولیه مدیری ندارد.
"راضی نیستم حتی یک فریم از کارهایم از صدا و سیما پخش شود" اصلا به معنی "صدا و سیما حق پخش کارهایم را ندارد" نیست، زیرا عبارت اول برخاسته از دل است و جمله دوم از نبود عقل و منطق حکایت می کند.
متاسفانه؛ سالهاست صدا و سیما خواسته است نشان دهد که کسانی که با سازمان کار می کنند نه تنها کار با صدا و سیما را عقلایی و منطقی و دارای صرفه فوق العاده مادی می دانند، بلکه از ته دل ایمان دارند که اگر جز با صدا و سیما کار می کردند هم کار را همین جوری از آب در می آوردند!
مهران مدیری طی سال ها کار با صدا و سیما نشان داده که هر چند کار با سازمان را دارای منافع مادی چشمگیر می داند، نوع کار ارائه شده توسط خود را چندان نمی پسندد و بیشتر دوست دارد برنامه ها را آنطور که دلبخواه خود و بینندگان عزیز است راهی آنتن نماید.
ساخت دو سریال ناتمام( یکی در سازمان و دیگری در شبکه نمایش خانگی) و تغییرات موضع آشکار وی در امر برنامه سازی، از آغاز تا امروز، به وضوح نشان می دهد که عقل و دل مهران مدیری، همیشه، حکم به یک چیز نداده و یکصدا "درستش هم همین است" نگفته اند.
بزرگی برای بیان ارزش و اهمیت دل گفته است که اگر بشریت می خواست تمام مسایل و مشکلات خود را تنها با بهره گیری از عقل و منطق حل کند، یقینا، مدت ها پیش مضمحل شده و از بین رفته بود.
در باره اینکه عقل و دل همیشه در یک راستا حکم نمی رانند هم چنین بیان شده است:
شاید عقل حکم کند که خوردن یک داروی تلخ به حال بیمار مفید است، اما دست کم این انصاف را باید داشته باشد که به دل اجازه بیان "دوستش ندارم" را بدهد.
با این حساب؛ اگر حتی به فرض محال قبول کنیم که خروجی های سازمان و هر آنچه روی آنتن می رود حال مردم را خوب می کنند باید پذیرای این باشیم که صدا و سیمایی که مصر است تمامی مجریان و گزارشگران و برنامه سازان خود را عاشق و دلباخته تولیدات و برنامه ها و گزارش های خود معرفی کرده و در این زمینه حتی انتقاد گوینده عبارت "انگلیس؛ نشسته بر روی اره برگزیت!" را نسبت به خبری که بر دهان وی نشانیده شد را برنتابد، کمال بی انصافی را به خرج می دهد.
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.