با اخوی، که مدتی است در کانادا زندگی می کند، تماس گرفته و "چکارها می کنی؟" گفتم.

در جواب، "خوبم و دورکاری می کنم" گفت.

گفتم: "راضی هستی؟"

جواب داد:" خیلی! هم به بچه ها بیشتر می رسم و هم کرایه رفت و آمد نمی دهم"

با خنده گفتم: "تو که با این حساب باید راضی باشی؟ اما مدیران چطور؟ آن ها هم راضی هستند؟

پاسخ داد: "ان ها هم خیلی راضی هستند؛ آنقدر که گفته اند پس از کرونا هم این رویه را ادامه داده و بیش از دو سه روز در هفته پذیرای پرسنل نخواهند بود"

همه ما خوب می دانیم که یکی از علل تاب آوری بسیاری کشورهای اروپایی و پیشرفته در برابر کرونا ارزش و اهمیت قایل شدن آن ها بر پدیده دورکاری بوده است؛ امری که باعث شده آن ها مجبور نباشند همانند سرزمین ما بین یکی از دو گزینه "تعطیلی مطلق" و " پیش بردن کارها به سبک و سیاق سابق" یکی را برگزینند.

اما اینکه چه عامل یا عواملی باعث شده دورکاری در چنین کشورهایی بتواند خودی بنماید اما ما نتوانیم "هیچ رقمه" با آن کنار بیاییم به نوع نگرشی بر می گردد که از سال ها قبل از بروز و شیوع کرونا در مردمان سرزمین های متفاوت موجود بوده و گاه تومنی صنار از یکدیگر توفیر داشته است.

سال هاست که مردم اروپا کارها و فعالیت های خود را بر اساس "پروژه محوری" و "نتیجه گرایی" سر و شکل داده و ساماندهی می نمایند و این در حالی است که در کشور ما هنوز بیشتر افراد بر مبنای ساعت های ورود و خروج و مدت زمان هایی که صرف مرخصی یا ماموریت کرده اند مستحق دریافت حقوق و دستمزد شناخته می شوند.

در این باب، اجازه می خواهم به چند نمونه دم دستی اشاره کنم.

در سال های نخست کار و فعالیت در شرکت مهندسین مشاور.... بمب انرژی بودم و دوست داشتم هر جور شده کار شرکت را راه بیندازم. اطلاعات خوبی که در زمینه فاضلاب و آب های سطحی داشتم هم کمک حالم شد و قادر شدم، با همکاری دوستان، دو فایل حاوی نرم افزارهای "طراحی شبکه های جمع آوری آب های سطحی" و "طراحی شبکه های جمع آوری فاضلاب" را راهی اتاق مدیر عامل محترم نمایم.

درست است که در جواب این دو کار ارزشمند یک "خیلی ممنون! مرسی" و یک ”پاداش ناقابل" دشت کردم، اما سود اصلی نصیب مدیر عاملی شد که به برکت استفاده از این نرم افزارها کلی پروژه حاضر و آماده تحویل کارفرماها داد.

جالب این است که هر دو این کارها را می توانستم در خانه هم انجام دهم؛ هر چند خوب می دانستم در این صورت نوع نگاه به کارهای تحویلی فرق اساسی نموده و فعالیت هایی که جز در برابر چشمان تیز بین مدیر عامل انجام نمی شدند، فقط تحفه هایی که ارزش چندانی نداشتند محسوب می گشتند.

در دو سال پایانی شرکت در همین مشاور اتفاقات دیگری افتاد. یک اتفاق این بود که در یکی از این سال ها سرم حسابی شلوغ شد و در مدت زمان 8 ساعت کار اداری مجبور گشتم تا جایی که ممکن است وقت ناهارخوری خود را کوتاه کنم تا قادر به انجام کار و فعالیت مثمر ثمر باشم.

در سال دیگر، در بیشتر مواقع کار خاصی برای انجام دادن نداشتم و اگر در مدت زمان 8 ساعت اداری، پنج دقیقه کار می کردم احساس خستگی سراسر وجود نازنین مرا به تسخیر خود در می آورد( حسابی تنبل شده بودم. رودروایستی که نداریم!)

جالب این است که حقوق من در این دو سال، جز به میزان افزایشی که هر سال بابت مبارزه با تورم و اینکه هر سال فقط کمی بدتر از سال گذشته زندگی کنم نصیبم می گردید، تغییری پیدا نکرد و به دلیل اینکه ساعات ورود و خروج و میزان استفاده من از مرخصی و ماموریت تقریبا یکی بود در سال دوم هم همان آدم سال قبل محسوب شدم!

 

.... چند سالی است که بی درآمدی، با بیکاری فرق دارد!، سراغم آمده و مرا پاک خانه نشین کرده است.

فکرش را هم نکنید که در این مدت هیچ کار خاصی نکرده ام؛ چون درست است که درآمد خود را در طی این مدت تقریبا بطور کامل از دست داده ام، اما مدت زمان هایی که در طی روز صرف انجام فعالیت هایی که به شدت کار دیگران را راه می اندازد می کنم به مراتب بیش از مواقعی که هنگام سر کار بودن در محل شرکت، حتی در زمان های اوج فعالیت، مشغول انجام وظیفه بوده ام می باشد.

با این حال، نگاه های معنی دار دوستان و آشنایانی که فقط از ظاهر ماجراها اطلاع داشته و دارند به گونه ای است که خوب متوجه می شوم در مملکت ما آدم هایی که در سر کار بیکار هستند و در عوض حقوق  مکفی می گیرند ارزشی به مراتب بیش از آن هایی دارند که با نشستن در خانه، کار دیگران را خوب راه می اندازند و در عوض عایدی چندانی ندارند.

در چنین اوضاع و احوالی و وقتی که بیشتری ها "دورکاری" را به چشم "خانه داری"* می بینند، چرا باید انتظار داشته باشیم که هم مشاغل مختلف کشور ما به اندازه همتایان اروپایی خود در برابر اوضاع و احوال بد معیشتی و اقتصادی تاب آوری داشته باشند و هم کرونا در کشور ما هم همانند سرزمین های پیشرفته ، نه بیشتر، داد و بیداد راه انداخته و آدم به بیمارستان و آرامستان بفرستد!؟

*ارزش کار خانم ها و آقایان خانه دار باید در جای خود محفوظ باشد.