لوس بازی در نیار؟!
"فوبیا" تنها مختص ما ایرانی ها نیست.وانگهی این بیماری را فقط در یک قسم و مدل نمی توان یافت.
برای همین در میان دارندگان فوبیا و یا ترسنده ها می توانیم از دنیس برگ کمپ فوتبالیستی یاد کنیم که به علت هراس از پرواز با هواپیما همواره با قطار مسافرت می کرد و بنا بر این دو سه روزی جلوتر از همبازیان عازم سفر می گردید تا به موقع از محل انجام بازی سر در بیاورد.
از طرف دیگر همه می دانیم که برخی از دارندگان "فوبیا" ترس از آسانسور دارند, بعضی های دیگر در ارتفاع و بلندی حالشان بد می شود,عده ای زیر زمین و داخل مترو نمی توانند بشوند و تعدادی در مواجهه با گربه به اندازه اینکه ماردیده باشند وحشت می کنند.
اینکه باید با بیماری "فوبیا" کنار آمد و در باره اش "کاری نمی توان کرد" گفت و یا با مراجعه به متخصصان و حرفه ای ها , آن را برای همیشه کنار گذاشت در تخصص نگارنده نیست.
در باره اینکه کدام فوبیاها درمان پذیرند و با کدامیک از آن ها باید مدارا کرد نیز اطلاعات راقم سطور پیش گفته و آنچه بعد از این خواهد آمد چیزی در مایه های "تقریبا هیچ" است!
با این وصف باید پذیرفت که شیوه مواجهه بیشتر ما ایرانی ها با کسی که دارای یک نوع بخصوص "فوبیا" می باشد که با بیان جملاتی از دست "لوس بازی در نیار" است چندان درست و شایسته نمی نماید!
قطعا چنین برخوردی که نه به مدارا با "فوبیا" کمک می کند و نه به درمان و علاج قطعی "ترس" می انجامد موجب خواهد شد که دارنده "فوبیا" یا با پنهان نمودن بیماری خویش ,خود را در معرض خطرات بسیار زیاد حاصل از واقع شدن در موقعیت بدون آمادگی قبلی قرار دهد و یا با منزوی نمودن خود و مردم گریزی ,افسردگی را هم به بیماری "فوبیا" اضافه نموده و اوضاع را از آنچه هست به مراتب بدتر نماید!!؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.