شارلاتانیزم مطبوعاتی!؟
خبری که در هفته گذشته دنیا را تکان داد این بود:" پلیس سفید پوست امریکایی هموطن سیاهپوست خود را کشت!"
فکر می کنید که آیا نمی شد این خبر هولناک را به گونه ای دیگر مخابره کرد.
گمان دارید چنانچه خبر را بصورت "یک انسان، انسان دیگری را کشت" مخابره می کردند چه اتفاقی می افتاد.
قطعا، این خبر ارزش خبری نداشت زیرا در روی کره زمین هر روز و بلکه هر دقیقه و ثانیه آدم هایی که آدم های دیگر را بکشند پیدا می شوند.
اگر روغن داغ قضیه کم شده و خبر بصورت "یک امریکایی یک امریکایی دیگر را کشت" درز می کرد چه می شد؟
مسلم است که در این حال ارزش خبری خبر تنها به میزان کمی بالا می رفت، زیرا امریکا یک روستای کوچک نیست و یک کشور بزرگ و پرجمعیت است و روزانه انسان های زیادی توسط افراد دیگر به قتل می رسند.
اگر گفته می شد که در امریکا یک فرد سفید پوست یک شخص سیاهپوست را کشت چه اتفاقی می فتاد؟
قدر مسلم، این خبر ارزش خبری پیدا می کرد. با این حال، چون جامعه سیاهپوست امریکا نمی خواست خود را در برابر جامعه سفید پوست قرار دهد، به احتمال قوی ماجراهای پس از استماع خبر به اندازه اتفاقات امروزه ایالات متحده هولناک و غم انگیز نمی بود.
اگر خبر بصورت "یک پلیس سفید پوست امریکایی یک سیاهپوست بی خانمان امریکایی را کشت"( به شرط آنکه فرد کشته شده بی خانمان باشد) مخابره می شد، باز هم احتمال داشت که تاثیر گذاری خبر کمتر شود. این تاثیر گذاری کمتر، احتمالا، به خاطر این صورت می گرفت که گروهی از سیاهپوستان امریکا با فکر کردن به "فقط بی خانمان ها را ما کشند" و "ما که بی خانمان نیستیم"، از پیوستن به دیگر سیاهپوستان معترض خودداری می کردند.
با این حساب، بسیاری از خبرگزاری های معتبر و غیر معتبر جهان که این روزها دست پری در خبر رسانی دارند باید خود را مدیون و مرهون شخص حقیقی یا حقوقی که کارش را خوب بلد بوده و برای بار اول نسبت به دادن گزارش اقدام کرده است بدانند، زیرا او خوب می دانسته که چگونه رنگ پوست دو طرف ماجرا را برجسته کرده و در عین حال با برجسته کردن فعالیت مرد سفید و بی تفاوتی نسبت به شغل مرد سیاه، یک شورش درست و حسابی که می تواند، در روزهای بی خبری، خوراک مطبوعاتی خوبی برای رسانه ها فراهم آورد را ساماندهی نماید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.